کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


هدایت مرد شامی به دست امام سجّاد

درباره : روایت های بین راه شام و شهر شام
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۵۷

پس از اينكه اهل بيت را وارد شهر شام كردند، آن‌ها را بر روي پله‌های مسجد جامع شهر كه جاي استقرار اسيران بود، نگه داشتند. در این هنگـام پیرمردی شامی جلو آمد و گفت خدا را شكر كه شما را كشت و هلاك ساخت و شهرها را از شرّ شما راحت كرد! بعد از اينكه حرف‌ها و ناسزا گفتن‌های او تمام شد، امام سجّاد علیه‌السلام رو كردند به وی و فرمودند: يَا شيخ! هَلْ قَرَأْتَ الْقـُرْآن؟ اي پيرمرد! آيا قرآن خوانده‌اي؟ پير مرد گفت بله. حضرت فرمودند آيا تا کنون اين آيه از قرآن را خوانده‌اي: « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى[1]»؟


بگـو اي پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به مردم، من براي انجـام دادن رسالت خويش از شما مزدي نمي خواهم، جُز آنكه با خويشاوندان من نيكي كنيد! پير مرد جواب داد بله خواندم. امام سجّاد علیه‌السلام فرمودند: اي پيرمرد! خويشاوندان پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ما هستيم. دوباره فرمودند! آيا اين آيه را خوانده‌اي « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى[2]»  بدانيد از هر آنچه غنيمت و سود مي‌بريد، يك پنجم آن برای خدا و رسـول او و نزديكان پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است! پيرمرد گفت بله خواندم. امام سجّاد علیه‌السلام فرمودند: ما آن نزديكان پيغمبر هستيم. زین العابدین در بار سوّم آيه تطهير را خواندند: « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا[3]»؛ همانـا خداوند خواسته است كه هر گونه ناپاكي را از شما  خاندان دور كرده و شما را پاك و پاكيزه فرمايد. پير مرد جواب داد بله اين آيه را هم خواندم. سیّد السّاجدین علیه‌السلام فرمودند: اي پير مرد! مایيم آن خانداني كه خداوند آيه تطهير را در شأن و منزلتشان نازل كرد.

با اين پاسخ‌ها پيرمرد لحظاتي ساكت و از گفته‌هاي خود پشيمان شد و عرض کرد: تو را به خدا قسم! آيا واقعاً شما آن‌ها هستيد؟ امام علیه‌السلام فرمودند: به خدا و به حقّ جدّم رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قسم! بی‌هيچ ترديدي ما همان‌ها هستيم. پير مرد شروع كرد به گريه كردن و عمّامه خود را به زمين زد و سر به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا ! من از دشمنان آل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از جنّ و انس بيزاري مي‌جويم![4] سپس رو كرد به امام سجّاد علیه‌السلام و عرض کرد: آيا راه توبه‌اي هست و توبه‌ام قبـول است؟ امام علیه‌السلام فرمودند: بله قبول خواهد شد و او ضمن استـغـفار توبه كرد.[5] تا اين خبر به گوش يزيد ملعون رسيد، دستور داد آن پيرمرد را به شهـادت رساندند.[6]

 


[1] . سوره شورا، آیه ۳۳.

[2] . سوره انفال، آيه۴۱. توضیحات: در روضة الواعظین، آیه ۱۷ سوره اسرا ذکر شده؛ دربعضی مقاتل هم هردو آیه ذکر شده است در مَقْتَل خوارزمی و کامل بهائی نیز آیه قرآن ذکر نشده است.

[3] . سوره احزاب، آيه ۳۳.

[4]. در نفس المهموم، أمالی صدوق و الاحتجاج به جای این جمله آخر نوشته شده است که پیر مرد گفت؛ قرآن را خواندم، ولی تا به حال متوجّه این آیت‌ها نشدم.

[5]. توبه این فرد در الفتوح، روضة الواعظین، مَقْتَل خوارزمی، کامل بهائی و مناقب الطاهرین  نیامده است. ضمناً موضوع شهادت پیرمرد در أمالی صدوق، الاحتجاج، الفتوح، مناقب الطاهرین، مَقْتَل خوارزمی، کامل بهائی و روضة الواعظین ذکر نشده است.

[6]. أمالی صدوق ۳۱/۱۶۶؛ الـفتـوح ۵/۱۳۰؛ الاحتجـاج ۲/۱۱۴؛ مناقب الطاهرین ۲/۶۰۱ ؛ اللهوف۱۵۳؛ مَقْتَل خوارزمی ۲/۶۹؛ کامل بهائی ۶۳۶؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۸۳؛ بحارالأنوار ۴۵/ ۱۲۹؛ منتهي الآمال ۵۰۵ ؛ جـلاءالعیون ۶۰۷ ؛ نفس المهموم ۳۹۶؛ مقتل امام حسین ۲۴۰؛ ناسخ التّواریخ ۵۵۰ ؛ مقتل مقرّم ۳۶۲؛ قمقام ۵۵۶؛ مقتل جامع ۲/۱۰۸.